بنگاه‌داری چگونه بر بانک‌ها تحمیل شد؟

بسیاری از بانک ها علاقه ای به بنگاه داری ندارند اما شرکت ها در برابر عدم توانایی بازپرداخت تسهیلاتی که از بانک دریافت کرده اند توقیف شده و همین مساله ناخودآگاه مشکلاتی را ایجاد کرده است

سید مسعود آریادوست: در اقتصاد ایران مفهوم "بانک‌های بنگاه‌دار" به مثابه لکه‌ سیاهی بر جبین بانکداری کشور عنوان می‌شود. اما داود سوری، اقتصاددان، معتقد است که بخشی از این بنگاه‌داری به صورت ناخواسته به بنگاه‌ها تحمیل شده است. او می‌گوید: "بسیاری از بنگاه‌هایی که در اختیار بانک‌ها قرار گرفته‌اند، به دلیل علاقه بانک‌ها به بنگاهداری نسیت. این موضع بر آن‌ها تحمیل شد. این مصداق همان دارایی‌هایی است که بانک نتوانسته پول نقد آنها را وصول کند. لذا مجبور به تملیک آن  بنگاه‌ها شده است. بانک هیج گاه علاقه ندارد وارد بحث بنگاه‌داری شود. تخصص بانک، بنگاه‌داری نیست."

سوری گفت: اینکه مردم چرا بانک را برای سپرده‌های انتخاب می‌کنند و وارد بازارهای دیگر نمی‌شوند و به بخش تولید بها نمی‌دهند، انتخابی طبیعی محسوب می‌شود. فلسفه وجودی بانک همین است که بتواند سپرده‌های خُرد مردم را جمع‌آوری و به سرمایه‌گذاری تبدیل کنند. طبیعی است که نباید انتظار داشت مردم به صورت مجزا و فردی به سمت تولید بروند.

وی ادامه داد: باید نهادی جهت جمع‌آوری این سرمایه‌ها وجود داشته باشد تا ضمن جذب سرمایه مردم، به بخش تولید منتقل کند. در دنیا دو نهاد واسط وجود دارد که این وظیفه را تقبل می‌کنند. یکی بانک و دیگری بازار سرمایه. در کشور ما از آن جهت که بانک‌ها از امنیت بیشتری برخوردارند، لذا مردم تصمیم می‌گیرند که سرمایه خود را به بانک‌ها بسپارند. مردم از آن لحاظ که به بازار سرمایه اطمینان ندارند، تمایلی به سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه از خود نشان نمی‌دهند.

این اقتصاددان در رابطه با علت دوری مردم از سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه ابراز داشت: هر میزان بازار سرمایه عمیق‌تر شود و منابع بیشتری به سمت آن بازار میل کند، سیستم مناسبی در بازار پیش‌رو خواهیم داشت. برای اینکه مردم به این سمت حرکت کنند، نیاز است که این بازار، بازار مطمئنی باشد. باید نوسانات قیمتی که در آن رخ می‌دهد، منعکس کننده‌ی تغییرات ارزش و سود بنگاه‌ها باشد. به عبارتی دست بردن در اطلاعات و ایجاد نوسانات تصنعی و غیر واقعی و همچنین استفاده از اطلاعات مخفی، باید محدود و ممنوع شود. لازمه این موضوع، عملیاتی شدن یک سیستم حسابداری قوی است.

وی در خصوص تشویق مردم به سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه و تاثیر آن بر بخش تولید، تصریح کرد: باید به مردم آموزش دهیم که سرمایه‌گذاری مستقیم در بازار سرمایه چه منافعی را می‌تواند برای آنها داشته باشد. تفاوت این نوع سرمایه‌گذاری با سرمایه‌گذاری مستقیم در بانک را باید برای آنها تبیین کرد. البته نهادهای واسطه‌ای برای رفع مشکل مردم باید حضور داشته باشند. اما در کل هر تلاشی که در این بخش صورت بگیرد، منجر به ثبات بخش تولید می‌شود.

این صاحبنظر مسایل اقتصادی با اشاره به نسبت جذب سرمایه مردم از سوی بانک‌ها و میزان رشد بازار تولید ابراز داشت: اینکه با جذب سرمایه مردم، شاهد رشد تولید در بازار نیستیم، دلیل آن به سیاست بانک‌ها باز نمی‌گردد. بخش تولید ما بخش توانمندی نیست. اگر بخش تولید ما بخش توانمندی باشد، مشخصا بانک هم ضمن جذب سرمایه مردم، دست به پرداخت تسهیلات به این بخش می‌زند. اولویت اول بانک حفظ سرمایه‌اش است. بانک در قبال سرمایه‌گذاران خود مسئول است. باید اصل و سود پول را به سپرده‌گذاران پرداخت کند. اما وقتی بخش تولید نمی‌تواند تعهدی در این قبال داشته باشد، لذا بانک هم تمایلی به پرداخت تسهیلات ندارد.

وی گفت: صنعت خودروی کشور نمونه بارز این مشکل است. این صنعت در حال حاضر به چاه ویلی تبدیل شده که سرمایه‌ها را بدون بازخورد مناسبی می‌بلعد. کدام بانک عاقلی منابع خود را در اختیار چنین صنعتی می‌گذارد که بازگشت سرمایه در آن با ریسک بالایی مواجه است؟ البته همیشه بانک‌ها در این رابطه تحت فشار قرار می‌گیرند و بالاجبار تسهیلاتی پرداخت می‌کنند. باید بخش تولیدی قو در بازار وجود داشته باشد تا بانک ضمن جذب سرمایه مردم، تسهیلاتی را به بخش تولید پرداخت کند.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا نبود بخش تولیدی قدرتمند در کشور، بانک‌ها را مجبور به بنگاه‌داری مستقیم نکرده است، گفت: البته بنگاه‌داری بانک‌ها چند دلیل متفاوت دارد. واقعیت امر این است که بسیاری از بانک‌های ما که به عنوان "بانک بنگاه‌دار" مطرح می‌شوند، بنگاه‌های اقتصادی هستند که بعدا صاحب بانک شدند. در نهایت بانک نیز مالک همین بنگاه‌ها شد. وقتی به نهادی مثل بنیاد شهید اجازه بانکداری می‌دهیم، مشخصا بانکِ تاسیس شده، با همان بنگاه‌های خود وارد فعالیت بانکی می‌شود. در مقابلِ پولی که به این بنگاه‌ها می‌دهد، آنها را به عنوان درایی خود محسوب می‌کند. بنیاد مستضعفان نیز همینگونه است. بسیاری از بانک‌ها که وابسته به این مجموعه‌ها هستند، چنین اوضاعی دارند. در چنین مواردی نمی‌توان گفت که بانک‌های ما بنگاه‌داری می‌کنند. در واقع این بنگاه هستند که بانکدار شدند.

وی ادامه داد: بسیاری از بنگاه‌هایی که در اختیار بانک‌ها قرار گرفته‌اند، به دلیل علاقه بانک‌ها به بنگاهداری نسیت. این موضع بر آن‌ها تحمیل شد. این مصداق همان دارایی‌هایی است که بانک نتوانسته پول نقد آنها را وصول کند. لذا مجبور به تملیک آن  بنگاه‌ها شده است. بانک هیج گاه علاقه ندارد وارد بحث بنگاه‌داری شود. تخصص بانک، بنگاه‌داری نیست. درآمد بانک از گردش پول حاصل می‌شود نه از بنگاه‌داری.  

 

   

کد خبر 28483

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 8 + 3 =