راهکارهای تقویت ضریب نفوذ کالای ایرانی در منطقه

چه عواملی میزان گسترش و حضور کالاهای ایرانی را در کشورهای همسایه تضعیف کرده و چگونه می توان این حضور را تقویت کرد؟ محمود بازاری پاسخ می دهد

کشورهای همسایه و همجوار ایران با جمعیتی 500 میلیونی یکی از پتانسیل های قوی برای محصولات صادراتی کشورمان محسوب می شوند و با وجود اشتراکاتی از قبیل دین، فرهنگ، زبان، موقعیت های مشترک جغرافیایی و غیره مطمئنا باید شرایط مناسبی برای ارتباط ما با آنها و دسترسی آسان برای وصل شدن به بازارهای این کشورها وجود داشته باشد. این در حالی است که کارشناسان معتقدند در سال های اخیر و پس از لغو تحریم های غرب علیه ایران این ارتباط کمرنگ شده و کار به جایی رسیده که بخش زیادی از سهم بازارهای ما در این کشورها از دست رفته و این اتفاق بدان معناست که علاوه بر کاهش درآمدهای ناشی از صادرات، میدان را به رقبای خود واگذار کرده ایم.

در تجارت گفته می شود که یک بازار به راحتی به دست نمی آید اما به آسانی از دست می رود و این امر مصداق اتفاقی است که در سال های اخیر در کشور ما  افتاده است و به عقیده تحلیلگران بازار، زیان درآمدی و زیان جایگزینی از جمله مهترین زیان هایی هستند که در این راستا متحمل شده ایم. در این خصوص سایت خبری و تحلیلی اگزیم نیوز با محمود بازاری، مدیرکل دفتر توسعه صادرات کالا سازمان توسعه تجارت ایران گفت و گویی کرده که در ادامه به آن می پردازیم.

آقای بازاری به عقیده شما مهترین شاخص های ضریب نفوذ کالاهای داخلی یک کشور به کشوری دیگر چیست؟ این امر برای ایران چگونه صدق می کند؟

ضریب نفوذ محصول در کشورهای هدف شاخص های مختلفی دارد. یکی از مهمترین این شاخص ها، عامل دسترسی است. به عنوان مثال ضریب نفوذ کالاهای ما در بازارهای کشورهای همچون عراق و افغانستان به لحاظ دسترسی بالاست. البته برای این موضوع برهان خلف هم وجود دارد. بعضا می بینیم که مثلا با وجود همجوار بودن کشورمان با برخی از کشورهای آسیای میانه کالاهای تولیدی کشور ما در این بازارها عرضه نمی شوند و نفوذ چندانی ندارند.

مورد دیگری که می توان به آن اشاره کرد روابط سیاسی و منطقه ای (اشتراکات سیاسی و منطقه ای) است که این عامل هم به نوعی باعث شده نفوذ کالایی بالا برود. به عنوان مثال در این حوزه می توان از کشورهای عراق، افغانستان، عمان نام برد که ارتباط سیاسی ما با این کشورها باعث شده کالاهای زیادی با برند کشورمان در بازاهای داخلی آن کشورها به فروش می رود.

شاخصی که از بقیه شاخص ها منطقی تر و متداول تر به نظر می رسد شاخص مربوط به کیفیت محصولات است. این شاخص، عاملی است که در کشورهایی که سرانه درآمد بالاتر است و توده مردم از رفاه نسبتا بیشتری برخوردار هستند می تواند بهتر عمل کرده و بستر مناسب تری برای نفوذ کالاهای تولیدی داخلی کشوری را به کشورهای دیگر فراهم سازد.

یکی دیگر از شاخص های مهم قیمت کالاها و محصولات است. این شاخص عملکردی موثر در مشخص کردن سهم بازارها دارد و نشانگر این موضوع است که به کدام کشورهای هدف می توان نفوذ بیشتری را داشت.

در مورد کشورمان ذکر این نکته ضروری است که به آن علت که رشد پایه قیمتی و هزینه تولید محصولات در کشور ما در سال های اخیر بالاتر بوده و تاثیری که اختلاف تورم داخلی و خارجی و تاثیر این دو شاخص بر ارز گذاشته باعث شده قیمت تمام شده کالاها بالاتر رفته و به نوعی می توان گفت رشد حقیقی ارز بالاتر از مقداری که باید باشد بوده است و این اتفاق باعث شده قیمت تمام شده نهایی کالاهای تولیدی ما نسبت به برخی کشور ها بالاتر رود و نتوانیم به رقابت پایاپای با این کشورها بپردازیم.

فناوری و تکنولوژی در تولید محصولات شاخص دیگری است که می توان به آن اشاره کرد. این شاخص هم می تواند در ضریب نفوذ یک محصول در بازار هدف موثر واقع شده و اثر گذار باشد.

متاسفانه در دوران تحریم ها تولید کننده های ما نتوانستند آن طور که باید و شاید ماشین آلات تولیدی را به روز کرده و کیفیت محصولات تولیدی خود را به شرایط مطلوبی برسانند و از این نظر هم کالاهای تولیدی ما در رقابت با محصولات کشورهایی که دارای تکنولوژی های نوین و به روز هستند عقب مانده است.

یکی دیگر از این شاخص ها، زیرساخت است. هر چقدر بتوان در حوزه زیر ساخت های مشترک، کارهای مشترکی در بازارهای هدف انجام داد و شبکه های زیر ساختی مشترکی را ایجاد کرد می توان در زمینه نفوذ موفق تر عمل کنیم.

 اگر این استراتژی را پیش بگیریم و طبق آن عمل کنیم، می توانیم برندهای ایرانی، شرکت های ایرانی و نهایتا کالاهای ایرانی را به کشورهای دیگر شناسانده و در قالب تفاهم نامه های مشترک با دولت های دیگر همکاری کنیم و میزان نفوذ کالاها را در کشور هدف بالا ببریم.

در نهایت اینکه برای تعالی در این زمینه و ایجاد بستر سازی های مناسب، باید این شاخص ها به درستی مورد مطالعه قرار گیرند و وزن هر کدام از این شاخص ها در نفوذ کالاها به شبکه توزیع و فروش داخلی مشخص شود و با بررسی جامع، برنامه ریزی و هدف گذاری های مناسب انجام شود تا بتوانیم در این راه پله های ترقی را با سرعت بیشتری بالا برویم.

به عقیده شما بخش خصوصی کشور ها در راهبرد این رویکرد چه سهمی دارند؟

بخش خصوصی در کشورهای مختلف با رویکردهای متفاوتی ظاهر شده است. در بعضی کشورها، توان بخش خصوصی بسیار بالاست و دولت در سطوح مختلف حضور عملیاتی و میدانی این بخش در کشورهای هدف به صورت همه جانبه حمایت به عمل می آورد و این امر تا جایی پیش می رود که بعضا مشاهده می کنیم بخش خصوصی در آن کشورها مسئولیت مواردی همچون مذاکراتی که در کشور ما از طریق دولت پیش می رود را به عهده می گیرد. به طور مثال بخش خصوصی در کشوری همچون چین توانسته قدرتمند ظاهر شده و در حوزه اختیارات نفوذ زیادی داشته باشند و با مدیریت قوی، ارتباط های برنامه ریزی شده با کشورها، فاینانس و ... سرعت بیشتری را به چرخش گردونه اقتصادی بخشیده و همانطوری که شاهد بودیم این کشور در سال های اخیر عملکرد فوق العاده ای را داشته است.

اما در ایران، با وجود اینکه بخش خصوصی در ارائه پروژه ها و اقدامات پویا عمل کرده به دلیل نبود زیر ساخت های مناسب و حمایت های دولتی قدرتمند ظاهر نشده و نتواسته در جهت رشد و جهش اقتصادی عملکرد مناسبی را داشته باشد.

چه تهدیدهایی در خصوص نفوذ کشور ما را در بازارهای منطقه ای همچون عراق (با توجه به این که این کشور ها سال ها با ما ارتباط داشته و از لحاظ مناسبات فرهنگی، مذهبی، سیاسی و ... به ایران نزدیک بودند) وجود دارد؟

ذکر چند نکته به لحاظ شاخص هایی که در حوزه تجارت خارجی کشورمان ارزیابی و عمل می شوند ضروری است. کشور ما عضو سازمان تجارت جهانی نیست و این عامل یکی از نقاط ضعف در حوزه نفوذ ما محسوب می شود و دلیل این امر هم این است که بسیاری از این کشورها با همین بهانه موانع تعرفه ای را مقابل کالاهای ایرانی گذاشته و بیان می کنند به دلیل این که شما عضو سازمان تجارت جهانی نیستید پس می توانید در مقابل تعرفه ای غیر مستند از سوی سازمان WTO عمل کنید.

بحث دیگر در این خصوص بلوک بندی اقتصادی مناطق مختلف است. به عنوان مثال  حوزه اورآسیا را در نظر بگیرد. این حوزه منطقه خوبی برای حضور شرکت ها، صدور کالا و خدمات و به طور کلی نفوذ کالایی ایران و کشورهایی که در شرایط مشابه وضعیت کشورمان وجود دارند است. اما به دلیل اینکه این کشورها در سازمان اقتصاد گمرکی خود که بین 5 کشور وجود دارد نفوذ بیشتر ایران (و کشوراهای مشابه را) بستند ورود ما به این کشورها مختل شده و نمی توانیم محصولات خود را در بازارهای این کشورها عرضه کنیم. البته در این راستا ماهها است مذاکراتی شروع شده تا مقدمات تفاهم های تعرفه ای و تجارت آزاد در این منطقه را استارت بزنیم.

 اما اگر در مجموع به بررسی و رصد کردن این شرایط بپردازیم می بینیم که در این امر فقط عوامل بیرونی دخیل نیستند و نباید از عوامل درونی اقتصاد کشور غافل شویم . عوامل درونی هم تا حدی باعث شده دسترسی به بازاهای بین المللی حتی بازارهای همجوار ضعیف شده و این داستان تا جایی پیش رفته که برای برخی گروه های کالایی دست ما از این بازارها قطع شده است و رقبا توانستند جایگزین ما شوند . در تحقق چنین عاملی مساله مربوط به قیمت نقش زیادی داشته که دولت باید به آن توجه شایانی کند و دستگاههایی که درگیر با صادرات هستند باید به گونه ای عمل کنند که هزینه سر باری به صادرات اعمال نشود و قیمت تمام شده پایین بیاید.

ذکر این نکته ضروری است که اگر ما نتوانیم قیمت تمام شده کالاها و محصولات صادراتی خود را کنترل نکنیم به راحتی سهم زیادی از بازارهای بین المللی خود را از دست می دهیم و از این چرخه حذف خواهیم شد.

این عوامل در کنار نفوذ رقبای ما در کشور های دیگر است . رقیبان ما بیکار ننشتند و با برنامه ریزی دقیق و عملکردی مناسب از سهم خود در بازارها حفاظت می کنند و به دنبال آنند که هر چه بیشتر این بازارها را به تسخیر خود درآورند. این در حالی است که به دلیل محرومیت های چند ساله ایران، سهم زیادی از بازارها را از دست دادیم و به همین علت است که دولت باید تلاش کند در بازارهای کشورهای همسایه قدرتمند حضور پیدا کرده و از به وجود آمدن واحدهایی که به صورت کوتاه و مقطعی وارد حوزه صادرات می شوند جلوگیری کرده تا بتوانیم توسعه هدف دار و پایه داری را در این زمینه داشته باشیم.

مشوق هایی همچون تجارت ترجیهی، می تواند چه نقشی در تجارت کالاهای ما ایفا کند؟

ما معمولا در تجارت ترجیهی بحثی دو طرفه را دنبال می کنیم و به دنبال منافع برد برد هستیم. همانطور که ما در مورد صادرات اقلامی برای بازارهای کشورهای خارجی برنامه ریزی کردیم آن ها هم با بررسی بازارهای ما و مطالعاتی که در بازارهای کشور ماانجام داده به این نتیجه می رسند که در خصوص کدام کالاها در کشور ما می تواند برنامه ریزی کند . باید در این مورد مذاکرات مستمری داشته باشیم تا بتوانیم شرایط مطلوبی را برای دو طرف تعریف کرده که هر دو طرف بازی بتوانند از این جریان سود ببرند . اگر بتوانیم در قبال کالایی کشورهایی که با آن ها مشکل تعرفه ترجیهی داریم مذاکره تعرفه ای ترجیهی داشته باشیم قطعا فضای بازتری برای کالاهای تعرفه دار در کشور ما ایجاد می شود که از این طریق می توانیم نفوذ کالاهای خود را در کشورهای دیگر بیشتر کنیم.

کد خبر 12596

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 4 + 1 =